سلام




تا اطلاع ثانوی تعطیل


گلی

کجا دنبال مفهومی برای عشق میگردی؟

ترا گم میکنم هرروزو پیدا میکنم هر شب
واینسان خواب ها را با تو زیبا میکنم هر شب

تب ی این کاه را چون کوه سنگین میکند ان گاه
چه اتش ها که در این کوه برپا میکنم هرشب

تماشایی ست پیچ و تاب اتش ها....خوشا بر من
که پیچ ئ تاب اتش را تماشا میکنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست!
چه گونه با جنون خود را مدارا میکنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی((ها)) میکنم هر شب

تمام سایه ها را میکشم بر روزن مهتاب
حضورـ ام را ز چشم شهر حاشا میکنم هر شب

دلم فریاد میخواهد ولی در انزوای خویش
چه بی ازار با دیوار نجوا میکنم هر شب

کجا دنبال مغهومی برای عشق میگردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب.

محمد علی بهمنی

سلام
رفتم بخیه ها رو باز کنم گفتن عصر. شاید با پریسا برم یه سر استهبان احتیاج به استراحت دارم.
گلی