سلام
دیشب تولد نگین دختر دختر داییم بود. تا حالا یه مهمونیه زنونه نرفته بودم اینقدر خوش بگذره کلی رقصیدم بعد هم کلی گریه کردم کلی مثل این دیوونه ها البته یکمی کلم گرم بود اما ...
دلم تنگ شده عزیز دلم بهم زنگ بزن .   
گلی

سلام

به باغ همسفران

صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ان گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن میروید.


در ابعاد این عصر خموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد.
و خاصیت عشق این است.
کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، ان وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بیا زودتر چیزها را ببینیم
ببین،عقبرک های فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردی تبدیل می کنند
بیا اب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را.


مرا گرم کن
(و یک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
وباران تندی گرفت
و سردم شد، ان وقت در پشت یک سنگ،
اجاق شقایق مرا گرم کرد.)


در این کوچه هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می ترسم.
من از سطح سیمانی قرن می ترسم.
بیا تا نترسیم از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است.
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد.
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات.
اگر کاشف معدن صبح امد،صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو بیدار خواهم شد.



و ان وقت
حکایت کن از بمب هایی که من خواب بودم، و افتاد.
حکایت کن از گونه هایی که من خواب بودم، و تر شد.
بگو چنئد مرغابی از روی دریا پریدند.
در ان گیر و داری که چرخ زره پوش ار رویای کودک گذر داشت.
قناری نخ زرد اواز خود را به پای چه احساس اسایشی بست.
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه دور وارد شد.
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد.
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید.
و ان وقت من، مثل ایمانی از تابش ((استوا)) گرم،
ترا در سر اغاز یک باغ خواهم نشانید.
                                                                                                    سهراب سپهری  
نمیدونم همه ادم هایی که کسی رو دوست دارن مثل من اینجوری حریص هستن؟ هرچی صدات رو بشنوم هرچی نگات کنم هرچی صدام بزنی هرچی پیشت باشم هرچی واست گریه کنم هرچی احساس کنم بدون تو هیچم هرچی حسودیم بشه به تختت که لمست میکنه به زمینی که روش راه میری به ادمهایی که میبیننت بازم سیر نمیشم بازم بیشتر میخواهم.
دوریت خیلی سخته خیلی سخت نمیدونم چطوری دارم تحمل میکنم خودم رو سرگرم میکنم با کارهای مسخره پیش خودم هم اعتراف نمیکردم که چقدر بدون تو بودن سخته تا اون شب که زنگ زدی دیگه نمیتونستم تحمل کنم خدا میدونه چه وضعی بودم سوسن دید چقدر گریه کردم جلو مردم نمیتونستم تحمل کنم اصلآ خدا چرا اینجوری شد نمیدونم. صبر بده صــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبر.
گلی

سلام
زنگ زدی حال بپرسی باورم نمیشه . چقدر دلم واست تنگ شده اخرش هم نتونستم خودم رو نگه دارم گفتم چقدر دلم واست تنگ شده بچه. خندیدی از اون خنده ها که همیشه بعدش میگفتم الهی قربون خندیدنت برم یا جان چه میخنده اما بهت نگفتم هیچی هیچیه هیچی ترسیدم ، ترسیدم بگم بعد یه چیزی بهم بگی که خوشی زنگ زدنت رو بپرونه وای دلم چه تاپ و توپی میکرد شماره تهران که مییوفته رو موبایل چه شکلی میشم، خودم رو نمیتونم کنترل کنم وای خدا چه حالی میشم دنیا رو بهم میدن میگن بیا مال خودت منم میگم مال خودم الان دنیا با منه چون مهرزاد داره باهام حرف میزنه.
خیلی دوستت دارم خوشگل نازنین جنتل عزیزم
گلی