سلام
اینقدر رنگم پرید و دستو پام لرزید وقتی شماره رو دیدم که سوسن ترسید سعی میکردم خودم رو کنترل کنم نمیشد اما اون اس ام اس و خواستن شماره سایه به همون هم راضی بودم که بهانه ای باشه واسه شندیدن صدای عزیزت. کاش اینجا می امدی و میخوندی اینا رو اما میدونم که نمیایی. وقتی با اون حالت بی تفاوت پرسیدی چطوری دلم میخواست همون جا بزنم زیر گریه بهت بگم خیلی بدم خیلی اما جلو خودم رو گرفتم تو بدون وجود من تو زندگیت راحت تری. داری یه کاری میکنی که مثلآ ازت دور بشم مثلآ دیگه بهت وابسته نباشم اما نمیدونی چی میکشم الان. سایه میگه درست میشه اما من شک دارم واقعآ شک دارم تو اینقدر غرور داری که اگه یه زمانی بخواهی هم غرورت اجازه نمیده فقط امیدوارم به لطف خدا .
هر زمانی که برگردی مثل قبل دوستت خواهم داشت فقط در یه حالت شاید امکان برگشتنت نباشه که خدایی نکرده و البته به احتمال ۱٪ من ازدواج کرده باشم. چقدر دوستت دارم خدا میدونه. چقدر دوستت دارم خودم عاجزم از گفتنش.
پیشی جون من خیلی دوستت دارم خیلی.
گلی

سلام
مریض بود این اواخر دیگه خیلی حالش بد شده بود میخواست به خودش امیدواری بده که حالش خوب میشه اما هم خودش هم بقیه میدونستن دیگه رسیده به اخر خط . تا این که یه شب دیگه از درد دوام نیاورد و ترجیح داد بمیره. واسه مردن کمک خواست و از اون دنیا کمک رسید.
وقتی مرد دور و بریهاش خیلی تعجب نکردن حتی کمتر از حد معمول ناراحت شدن به جز خودش که مطمئن بود وقتی بمیره واسش خیلی بیتابی میکنن. اما از بس همه میدیدن جلو چشمشون داره اب میشه و منتظره مرگش بودن مردنش یه اتفاق غیر معمول نبود.
رابطه من و مهرزاد مریض بود من نمخواستم قبول کنم همه بهم گفتن میمیره گفتم من با عشقم نگهش میدارم. بهم گفتن تلاش یه نفره فایده نداره از پا مییوفتی گفتم نه نمی تونم بدون اون. گفتن اشتباه میکنی نگذار خیلی دیر بشه گفتم اشتباه رو قبلآ کردم که بدون اون زندگی میکردم . اما الان ...
هنوزم به اندازه قبل بلکه بیشتر دوستت دارم پیشی کاش برگردی.
گلی

سلام
نه بدم نه خوب خودم رو یا اشپزی و درد و خونه داری و بچه داری مشغول کردم اما این راهش نیست تا یکم بیکار میشم فکرش میاد سراغم سخته اما باید تحمل کنم اگه دوستش دارم باید راحتیش رو بخواهم.
پرستو داره اخر این هفته میره دبی واسه کار دعا میکنم کارش زودتر درست بشه اونم بره سر خونه زندگیه خودش تا من هم بتونم برم اصفهان.
الان هرچی بهم داده بود رو جم کردم گذاشتم تو یه جعبه گذاشتم تو کمد دور از جونش انگاری مرده واسش اینجوری گریه میکنم هی وسوسه میشم بهش زنگ بزنم ولی وقتی فکر میکنم از شنیدن صدام خوشحال نمیشه دلم واسه خودم میسوزه از زنگ زدن بهش منصرف میشم . کاش اینجوری نشده بود. کاش
گلی