سلام
مرسی که امدین.
خبر های تازه : یه دوست خوب که تازه دانشگاه شهر ما قبول شده دیشب امده اینجا و من امروز دیدمش که کلی حال داد. خوش امدی میلاد جونم.
مادر شوهر یلدا فوت کرد. امروز عصر ساعت ۵ . دم عیدی شد مشکل مضاعف. به قول خوزستانی ها حالا بکش که نه سنگینه.
امروز امیر رفت بود خونه داییم اینا اینقد بهش خوش گذشته بود شهر شهر زنون بوده این هم خواجه حرمسرا کلی حال کرده بود. با مریم و مهدی هم رفته بود بیرون که دیگه هیچ.
فردا هم که دیگه مامان اینا باید برن بیمارستان بعد هم قبرستون من هم از صبح کلاس دارم
تا شب.
بازم مرسی که منو یادتون نمیره.
مخصوصآ تو فضول جون.
دوستتون دارم.
گلی خانم جون

سلام
این دفعه اول بود که اسم این سرویس رو میشنیدم بلاگ سکی.
به هر حال این رو مدیون کامنت نوید هستم.
ادرس رو عوض کردم به هزار و یک دلیل اونایی که میان اینجا باید اونقد غریبه باشن که خودم رو نشناسن و اونقد اشنا که بدونن تو وجودم چی میگذره.
حالا کسی میدونه چطور میتونم اسبابهای اون یکی خونه رو بیارم اینجا؟
با این که این محیطها همه مجازی هستن اما نمیدونم چرا احساس میکنم اینجا هنوز یه کمی غریبم . وای امان از وقتی که تنها میری یه شهر دیگه واسه زندگی یا درس یا کار حالا هر چی اینقد اولش سخته که اگه یه ذره تیتیش باشی قید کار و همه چیز رو میزنی و یا علی یکی از بچه های دانشگاه ما که اینطوری شد درس رو گذاشت به امان خدا و گفت من رفتم شما بمونید اینقد بزنید تو سر خودتون و خوابگاه و درس و استاد و نمره تا جونتون بالا بیاد.
حالا من هم یه حس این شکلی دارم اینجا.
تنهام نزارید.
دوستتون دارم
گلی خانم جون