سلام
نشستیم لب حوض کوه سنگی. دست کشیدی روی سنگها و گفتی((یعنی زیبایی!))
زیبایی سنگ را نمی فهمیدم. اما صدای تو را میشنیدم. برام چه فرقی میکرد چی می گفتی؟ شنیدن صدات برای من بس بود. به خصوص اگر مینشستی برام قصه می گفتی.
                                               
                                                        انگار گفته بودی لیلی.سپیده شاملو. ص ۱۹

دوستت دارم انشاالله به سلامت بری شمال کلی هم بهت خوش بگذره عزیزدل.
سارا
نظرات 1 + ارسال نظر
دیونه یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:06 ق.ظ http://divoonee.blogsky.com

سلام سارای عزیز...
در حسرت دیدار تو آواره ترینم..
سارا جون نوشتتون رو خوندم.
شنیدن صدای معشوق شیرین ترین صدا در جهان هست...
من برای شنیدن صدا ...خندها... داد زدنا ...و همه چیزهایی که شما خودتون میدونین...لحظه شماری میکنم... پس ما مثل هم هستیم ... از لحاظ احساس حد اقل... درسته...
من برای شما دعا میکنم ..که بهترین عیدی رو که دلتون میخواد از آقا امام زمان َعج ..بگیرین..
اکر از خدا نمیترسیدم میگفتم که خدای من تویی...(...)
سارا جون ...منو ببخشید اکه باعث شدم...
ان شالله روز تولد امام زمان ...شادترین روز برای شما باشه..
یا علی..
.::@::.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد