سلام
با کارهای احقانه و بچه گانه ام مهرزاد رو از خودم رنجوندم و دورش کردم اینقد ازم دور شده که دیشب کاملآ راضی بود که از هم جدا بشیم. از دیشب تا حالا چی بهم گذشته نمی دونید شاید یک ساعت خوابیدم از بس گریه کردم چشمام باز نمی شه.
خدا کنه بتونه ببخشدم خیلی اذیتش کردم خیلی.
اینقد اذیت شده که به دوست داشتنم شک کرده اما نمی دونه تو دنیا فقط اونو دارم دیشب از ته دلم از خدا خواستمش خواستم بهش یه نیروی مهربانیه بیشتری عطا کنه که بتونه ببخشدم بتونه تحملم کنه تا یکم وضعیتم فرق کنه.
صبح هم هرچی زنگ زدم اول گوشی رو برنمیداشت الان هم تقریبآ نیم ساعت که تلفن مشغول هست.
خدایا به بزرگیت قسمت میدم یه کاری کن بتونه من و ببخشه بشه همون مهرزاد سابق قول میدم اذیتش نکنم خواهش میکنم خدا.
گلی