سلام
فضول جون هر کاری کردم وبلاگت رو باز کنم که یه چی اونجا بنویسم نشد. نه من ترشیدم(تازه ۲۳ سالمه) نه میخواهم خودم رو بندازم گردن مهرزاد. دوست داشتن دست خود ادم نیست فکر نکنم تو این وبلاگ چیز دیگه ای گفته باشم به جز اینکه دوستش دارم حرف از مسئله دیگه ای نبوده. بعدشم ازدواجهای امروزی با توجه به چیزایی که ادم میبینه و میشنوه همچین اشهای دهن سوزی نیستن که بخواهم منتظر باشم که نوبت من هم برسه اگه قرار باشه یه روزی ازدواج کنم امیدوارم به این زودی ها نباشه چون واسه زندگیم برنامه های زیادی دارم که ازدواج جزء اخرینهاشه اول زندگیم رو بسازم بعد خرابش کنم موافقی؟
و اما یه جمله باحال دیگهشاید خوشبختی همین باشد. داشتن هدفی بیرون از خود، اندیشیدن به چیزی جز خود، خود را ،اگر نه ایثار کردن، دست کم از یاد بردن.
                                                                          (راه رفتن روی ریل صفحه۱۶۲)

مطمئن نیستم که ادم برای انچه انجام میدهد، نیازی به توضیح داشته باشد. زندگی تا وقتی که زنده است، خودش معنای خودش را میدهد.
                                                                         (غیر منتظره)

مهر تصرف نمیکند و به تصرف در نمی اید، زیرا که مهر بر پایه مهر پایدار است.
                                                                         (پیامبر و دیوانه صفحه ۴۱)
پیشی جون دوستت دارم.
گلی خانم جون
نظرات 2 + ارسال نظر
فضول جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:25 ب.ظ http://fozoolmirza.persianblog.com

علیک السلام گلی خانم جون!
قبل از هر چیز از اینکه نتونستی وبلاگمو باز کنی متأسفم و امیدوارم این موضوع غم آخرت باشه...
گلی خانم جون ، عزیز برادر و پاره تن بابا ، من هم زبونم لال نگفتم که خدای ناکرده پیر و ترشیده هستی بلکه بر عکس... همونطور که می بینی در کامنت قبلی ام نصف صفحه رو اختصاص دادم به تعریف و تمجید از خوشگلی و جوونی و سر زبونداری و ادب و متانت و علم و دانش و شخصیت و حلم و بردباری والایت...
می بینم که کتابهای مختلفی رو ( عاشقانه ها ، راه رفتن روی ریل ، غیر منتظره ، پیامبر و دیوانه و... ) دور خودت جمع کردی و سخت مشغول مطالعه و آموختن راز و رمز عشاق جهانی... بگذار منهم چیزی در این خصوص بهت بگویم که اگه اونو آویزه گوشهایت نموده و بدان عمل کنی ، مطمئنا یک روزی مرا بخاطر این پند دعا خواهی کرد:
پسر ها مثل سایه هستند ، اگه دنبالشون بری ، ازت فرار میکنن ولی اگه راهتو بگیری و بری ، اونوقت دنبالت میان...
(فضول میرزا صفحه ۶ )

گلی شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:27 ب.ظ

سلام رو ماهت فضول جونم
کتاب فضول میرزا صفحه ۶ رو خیلی وقته خوندم و از اینو اون هم این پند رو شنیدم اما این یه قلم بشر(مهرزاد رو میگم) اصلآ گوشش به این حرفا بدهکار نیست و کلآ نمیشه همچین بلاهایی سرش اورد.
این کتابها رو هم که میگی خیلی وقته پیش خوندم اونموقع که نمیدونستم چند متر عشق میشه یه دست کت و شلوار. از جمله هایی که خوشم امد مینوشتمشون حالا اینجا دارم دوباره نویسی میکنم.
راستی فضول واسم دعا میکنی؟
گلی خانم جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد